Sunday, January 28, 2007

دانش نامه ویکی پدیا

ویکی پدیا پروژه دانش نامه آزادِ اینترنتی چندزبانه است. ویکی پدیا که با همکاری افراد داوطلب نوشته شده است، اجازه ویرایش اکثر مقالات را تقریبا به هرکسی که دسترسی به اینترنت داشته باشد، می دهد. نام آن واژه ای است مرکب از دو کلمه ویکی (نوعی وب سایت مشارکتی) و "انسای کلوپدیا". سیستم میزبان (سرور) اولیه آن در تامپا، فلوریدا (امریکا) قرار دارد با سرورهای اضافی در آمستردام و سئول.
ویکی پدیا به عنوان یک پروژه زبان انگلیسی در 15 ژانویه 2001 آغاز شد، و به عنوان مکملی بر دانش نامه حرفه ای نوپدیا (که اکنون منسوخ شده است) بود و در حال حاضر توسط بنیاد غیرانتفاعی ویکی مدیا اداره می شود. این دانش نامه توسط لری سَنگر و جیمی ولز ایجاد شده است؛ سنگر در اول مارس سال 2002 از هر دو مجموعه نوپدیا و ویکی پدیا استعفا داد. ولز، ویکی پدیا را به این ترتیب توصیف کرده است: "کوششی برای ایجاد و توزیع دانش نامه ای آزاد با بالاترین کیفیت ممکن برای تک تک افراد زمین به زبان خودشان".
ویکی پدیا در حال حاضر حاوی بیش از 6 میلیون مقاله به زبان های بسیاری است، شامل بیش از 1.6 میلیون به زبان انگلیسی و بیش از نیم میلیون به زبان آلمانی؛ در مجموع ویکی پدیا به بیش از 250 زبان موجود است، تعداد 22 مورد از آنها حاوی بیش از پنجاه هزار مقاله هستند. ویرایش زبان آلمانی آن بر روی دی وی دی توزیع شده است و پیشنهاداتی برای نسخه انگلیسی بر روی دی وی دی و چاپی آن نیز شده است. شهرت ویکی پدیا پس از بنیان نهاده شدن، به صورت ثابت اضافه شده و براساس آمار الکسا اینترنت در حال حاضر در بین 15 سایت پر بازدیدکننده در کل دنیاست. این پروژه هم چنان چندید پروژه خواهر نیز ایجاد کرده است که بسیاری از پروژه ها (صفحات) یا به طور مستقیم از اطلاعات موجود در ویکی پدیا استفاده می کنند یا با استفاده از کد اولیه، پروژه های مستقلی شده اند، مانند سایت
Answers.com

برگرفته از توضیحات دانش نامه ویکی پدیا از سایت ویکی پدیا انگلیسی



ویکی پدیا فارسی (توضیحات برگرفته از خود سایت)
کار خود را در ژانویه سال ۲۰۰۴ (میلادی) با نام «ویکی‌پدیا: دایرة‌المعارف آزاد» آغاز کرد. روزبه پورنادر و مسعود علینقیان از پیش‌گامان نسخهٔ فارسی بوده‌اند. در تاریخ ۴ ژانویه ۲۰۰۶ با اجماع مشارکت‌کنندگان به «ویکی‌پدیا: دانشنامهٔ آزاد» تغییر نام یافت.
مقالات آغازین این دانشنامه بیشتر در زمینهٔ عناصر شیمیایی و برخی مباحث تاریخی بودند. با افزوده شدن مطالب گوناگونی درباره جغرافیا و ادیان (بیشتر بودیسم و دین زرتشت)، ایران‌شناسی و همچنین زبان و ادب فارسی در ۲۶ آذر سال ۱۳۸۳ (۱۶ دسامبر ۲۰۰۴) شمار مقالات آن از مرز ۱۰۰۰ گذشت.
مطالب آن، در این تاریخ از تنوع خوبی برخوردار شدند و جغرافیا (به ویژه شناخت اقوام و کشورها)، ادبیات، تاریخ، زیست‌شناسی، گیاه‌شناسی، چهره‌های سیاسی ایران، علوم رایانه، ایران‌شناسی، هوافضا، علوم نظامی و موسیقی از رشته‌های پرمقاله در این دوره از ویکی‌پدیای فارسی بودند.
مهم‌ترین چالش‌های ویکی‌پدیای فارسی را می‌توان در دو مورد خلاصه کرد که به یکی از آنان پیش‌تر اشاره شد :

* ناآشنایی گروه عمده‌ای از کاربران ناشناس و جدید با حق تکثیر و اجازه‌نامه‌های آزاد و نیمه‌آزاد.
* و ناآشنایی ایشان با سیاست‌های ویکی‌پدیا در مورد دیدگاه بی‌طرف که موجب رخ‌دادن مواردی از نقض بی‌طرفی، بخصوص در موضوعات سیاسی و مذهبی، گردیده است که با سعی و تلاش کاربران غالباً به نتایج مطلوبی رسیده‌اند و به نظر می‌رسد مصداق راه و رسم ویکی که می‌گوید «هر چه مباحث مقاله بیشتر باشد، در پایان بحث‌ها کیفیت بهتری خواهد داشت»، گشته‌اند.

----------------------------------------------------------------------------------------------------

توضیح و درخواست

در حال حاضر در فهرست منتشر شده سایت ویکی پدیا، سایت فارسی این دانش نامه با داشتن 17780 مقاله در رده 39ام جدول قرار دارد.
علاوه بر دو مورد یاد شده بالا به عنوان چالش های پیش روی ویکی پدیای فارسی، به نظر من مشکل عمده دیگر، تعداد کم اعضای فعال آن می باشد. افزودن بر بار علمی و قابلیت اتکا دانش نامه فارسی نیازمند همتی بلند از جانب تمامی جوانان ایران است که هرکدام در حیطه تخصصی خود در جهت هرچه پربارتر کردن این دانش نامه بکوشند.
اگرچه که جای خالی پروژه هایی در سطوح دانشگاهی در این امر احساس می شود، ولی از جایی که نمی توان در حال حاضر به امر "مدیریت" در کشورمان متکی بود، بدین جهت تنها بر عهده جوانان ایران است که همت کرده و در جهت ارتقا آن بکوشند.
در اینجا از همه دوستان تقاضا می کنم که با سر زدن به سایت ویکی پدیا فارسی (که پیوند آن را در ستون سمت راست این صفحه مشاهده می کنید) و عضو شدن در آن، شروع به افزودن مقالات و مطالب معتبر به آن کنند

با سپاس احمد الف

Monday, January 22, 2007

پرچم ایران

در سایت بالاترین (بالاترین یک وب سایت جمعی است که به کاربران خود برای پیدا کردن بهترین لینکهای اینترنت که مورد علاقه کاربران ایرانی اینترنت است، کمک می کند - برگرفته از صفحه "درباره ما" سایت بالاترین) به لینکی برخوردم که تصویری بود از یک صفحه از کتاب "شیر و خورشید - نشان سه هزار ساله" گردآوری و نوشته ناصر انقطاع، که توضیحی است در مورد نشان شیر خورشید بر پرچم قدیم ایران. در همین مورد، در دانش نامه ویکی پدیا انگلیسی توضیح نسبتا کاملی از پرچم ایران پیدا کردم.
در این صفحه لینکی بود، توضیح شیر و خورشید به همراه تصویری که در ابتدای متن به آن اشاره کردم.
این مطالب در مورد ایران و نقشه اش انگیزه ای شد که با پیوست کردن تصویر مورد اشاره به متن، به دانش نامه ویکی پدیای فارسی نیز اشاره ای کنم و از دفعات بعد مطالبی در مورد آن بنویسم

متن موجود در صفحه ضمیمه شده زیر:

"
"از کتاب شیر و خورشید - نشان سه هزار ساله" - گردآوری و نوشته ناصر انقطاع
با نگرش به اینکه "خورشید" نماد "میترا" است و با نگرش به اینکه "میتراییسم" کیش ایرانیان بسیار کهن نیاکان ما بوده است، بی گمان پس از تاختن تازیان به ایران، پدران ما، که از سویی دلبستگی دیرینه به خورشید و مهر داشتند و از سویی دیگر نقش تندیس آدمی، آنهم ایزد، یا فرشته ای که نماد کیش دیگری بجز دین اسلام بود، بر روی پرچم ناروا شناخته شد، به جای تندیس "میترا" نماد او را که گرده ی خورشید بود، بر پشت شیر سوار کردند و نشان "شیر و خورشید" از آن هنگام دوباره پدید آمد و بر روی پرچم ها رفت



برگه بسیار ارزشمندی که از سده چهارم پیش از زایش مسیح (2400 سال پیش) به جای مانده و در موزه ی "ارمیتاژ" لنین گراد نگهداری می شود.
خشایارشا (یا اردشیر دوم) را در حال نیایش و ستایش "آناهیتا" که سوار بر شیر است نشان می دهد.
به خورشیدی که بر پشت او است بنگرید
"

Sunday, January 14, 2007

بدانیم چه می خواهیم؟

یکی از مشکلات عمومی جامعه و مردم ما، نداشتن آگاهی کامل از آنچه است که می خواهند. ما عموما از نارسایی ها و مشکلات موجود گله می کنیم. در هر محیطی که چند نفر جمع هستند ( تاکسی، محل کار و ...)تقریبا همیشه گفتگو در مورد مشکلات جاری (در کلیه زمینه های سیاسی، اقتصادی و ...)آغاز شده و با حرارت ادامه می یابد. ولی چیزی که غالبا در چنین بحث هایی ناپیداست، عدم شناخت کامل از مشکل، نداشتن تعریف واحدی که گویای نگرانی ها و نظرات همه (حداقل اکثریت) باشد، نرسیدن به جمع بندی و عدم ارایه راه کار مناسب جهت حل مشکل است. به اعتقاد من این مشکل از آنجا ناشی می شود که ما عموما می دانیم که یک چیز را نمی خواهیم ولی چنانچه پرسیده شود، چه چیزی می خواهیم، نمی توانیم پاسخی روشن بدهیم چون تعریفی دقیق از نیازمان نداریم. این امر از آنجا ناشی می شود که به آن مشکل و کلیه جوانب آن به صورت درست و کافی فکر نکرده ایم.
به عنوان مثال (مثالی در سطح ملی که اثرگذار بر روی زندگی همه ما بوده است) حدود 28 سال پیش در چنین روزهایی مردم ما با انجام تظاهرات، بی اعتقادی و مخالفت خود را نسبت به رژیم شاه ابراز داشته و با انقلابی سبب خلع قدرت از حکومت سلطنتی شدند. اما نکته مهمی که موضوع ما نیز در این گفتار است، آن بود که نه تنها عامه مردم بلکه حتی اکثر ًنخبگان ً سیاسی ایران نیز در آن زمان درک و تعریف مشخصی از اینکه خواستار چه نوع حکومت و نظام سیاسی هستند، نداشتند. نتیجه آن شد که پس از بروز انقلاب به علت نبود برنامه ای مشخص برای آینده سیاسی ایران، افرادی با زیرکی و با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی جامعه ما و بیان شعارهای عامه پسند (عوامفریبانه) طی سالهای پس از 1357 ، دست به تشکیل حکومت زده و عملا با زیر پا گذاردن اساسی ترین خواسته های( آزادی، دمکراسی، استفاده بهینه از منابع مملکت و ...) مردمی که انقلاب کرده بودند، قدرت را قبضه کردند و کشور را به مسیری بردند که خود می خواستند و نتیجه آن شد که همه می دانیم.
با استفاده از مثال بالا به موضوع اصلی یعنی عدم شناخت کامل نسبت به نیازها بر می گردم. در اینجا شاید فورا عده ای به این اظهار نظر ایراد بگیرند که: ای آقا اگه قدرت داشتیم یا اگه حرفمون اثر داشت که کار به اینجاها نمی کشید! ولی مسئله اینجاست که ایجاد تغییرات بزرگتر امکان پذیر نیست مگر آنکه بتوانیم برای کلیه مشکلاتمان از جزئی ترین آنها تا بزرگترین شان در سطوح ملی، تعریفی مشخص به همراه راه کارهای مناسب داشته باشیم و برای تحقق آنها از انجام قدم های هرچند کوچک دریغ نکرده و رسیدن به اهداف جزیی را فدای هدف بزرگتر نکنیم؛ به عبارت دیگر برای حل مشکلات بزرگتر، بایستی اول بتوانیم آنها را درست بشناسیم و اجزاء آنان را به همراه تعریفی دقیق بیان کنیم و آنگاه با اقدام در جهت حل عناصر کوچکتر، به حل مشکل کلان نزدیک شویم. در صورت تحقق چنین امری می توان ادعا کرد که قدمی بسیار بزرگ برداشته ایم. به اعتقاد اینشتین شناخت مسئله 99 درصد از مسیر حل مسئله است و تنها یک درصد به راه حل تعلق می گیرد. با این دیدگاه چنانچه بتوانیم برای کلیه مشکلاتمان چارچوب مشخصی تعریف کرده و پس از شناخت اجزاء کوچکتر آن، در قالب چارچوب اصلی به دنبال راه حل بگردیم، توانسته ایم پایه های پیشرفت و ترقی را بنا کنیم.
به منظور رسیدن به هدف بیان شده بالا، در نظر داشتن و عمل به موارد زیر می تواند مفید باشد:
1- داشتن تعریف مشخص از مشکل (استفاده از نظرات کلیه افراد و جمع بندی آنان و رسید به یک تعریف جامع)
2- تجزیه مشکل به اجزاء کوچکتر
3- ارائه راه کار برای کلیه اجزاء کوچکتر
4- داشتن زمان بندی برای انجام کارها
5- مقید بودن به انجام وظایف محوله در زمان بندی تعریف شده
6- مقید بودن به انجام کار گروهی (در ارتباط بودن با مجریان اجزا دیگر، به منظور رسیدن به بالاترین سطح هماهنگی بین اجزا)

در این مطلب به هیچ وجه تنها مشکلات سیاسی کشورمان در نظر نیست. چرا که به اعتقاد من در کلیه زمینه ها نیاز به تغییر در نحوه برخورد و عملکرمان با مسایل و مشکلات احساس می شود.
ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسید:
1- شخصا مقید به این روش بوده و آن را در عمل پیاده نماییم.
2- این نکته کاملا حیاتی است که بتوانیم این نحوه برخورد با مشکلات را در جامعه رواج دهیم و به عبارتی، اقدام به فرهنگ سازی در این زمینه کنیم.
3- در زمینه مسایل کلان جامعه مانند مسایل سیاسی این وظیفه نخبگان جامعه است که بتوانند با تهیه برنامه ای مدون، عموم را هدایت کرده و ازنظرات و انرژی آنان در جهت پیشرفت جامعه بهره ببرند.
4- نداشتن تعصب فردی و استقبال از راه حل های بهتر جهت دستیابی به منافع جمع. به عبارت دیگر عمل کردن به مقوله شایسته سالاری

با امید به پیروزی و بهروزی ایران عزیز
احمد الف


Sunday, January 7, 2007

آیا فرهنگ انتظار یکی از عوامل بدبختی ما است؟

اگر انسانها را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کنیم. مهمترین مشخصه افراد نا موفق در این است که همواره منتظر هستند تا کسی برایشان کاری انجام دهد. هیچگاه از خود ایده ای ندارند و همواره دنباله رو دیگران هستند. یا اصلا موقعیتهای پیش روی خود را نمی بینند و یا آنکه برای استفاده از آنها آماده نیستند و معمولا وقتی آماده می شوند که فرصت از دست رفته است. نهایت تلاششان این است که دنباله رو دیگران باشند بدون اینکه درک درستی از کاری که انجام می دهند داشته باشند و از همه بدتر همیشه شکستهای خود را به دیگران نسبت می دهند.

اما انسانهای موفق آنهایی هستند که همواره در تلاش هستند که دانش و توانایی خود را در بالاترین حد نگهدارند و مترصد فرصت مناسب می باشند تا از آن استفاده کنند. ایشان از کسی تقلید نمی کنند بلکه برای رسیدن به هدف خود برنامه ریزی می کنند و از تجربه دیگران نهایت استفاده را می برند و در راه هدف خود از انجام هیچ کاری دریغ ندارند. از شکستهای خود درس می گیرند و راه و روش خود را اصلاح می کنند.

خوب می توان همین را به ملتها نیز تعمیم داد. کافی است یک نگاه کوچک به کشورهای جهان سوم بیاندازیم و آنها را با کشورهای جهان اول مقایسه کنیم. اگر کشوری مثل کشور ما عقب مانده است دلیلی ندارد جز تنبلی و کوتاهی خودمان که می تواند ریشه در سنت، فرهنگ و دین ما داشته باشد.

قبل از هر چیز این نکته را توضیح دهم که به نظر من اگر علت عقب ماندگی و بدبختی خود را به گردن استکبار جهانی و قدرتهای خارجی (شرق و غرب) بیاندازیم نهایت خود فریبی است. البته کسی منکر دخالت ایشان در امور کشورمان و حمایت از دولتهای خودکامه و یا احزاب خائن نیست بلکه نکته این است که ما خودمان امکان این سو استفاده را در اختیار ایشان قرار داده ایم. خوب پس به جای متهم کردن دشمن خارجی بهتر است به خود بنگریم و مشکل را پیدا کرده و حل کنیم.

یکی از این مشکلات فرهنگ انتظار است؛ انتظار از خدا؛ انتظار از امام زمان؛ انتظار از دیگران؛ انتظار از مسئولان؛ انتظار از روشنفکران؛ انتظار از بیگانگان و ... تا کاری برای ما انجام دهند. من نیز برای سالیان دراز یکی از منتظرین بودم و ساعتها وقت خود را در انتظار به هدر دادم. اما امروز به این نتیجه رسیده ام که تمام مدت در اشتباه بوده ام. اینکه منتظر باشم تا فرد دیگری کاری برای من انجام دهد خیلی خوش باورانه است اگر احمقانه نباشد.

این است که تصمیم گرفتم به جای آنکه منتظر دیگران باشم تا کاری برای ایران و مردم ایران انجام دهد خودم دست بکار شوم و در حد توان خودم (من هم مثل شما یک فرد عادی می باشم که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستم) قدمی برای کشورم بردارم. خوب از آنجایی که پیشرفت میسر نمی شود مگر با ارتقا سطح فرهنگ و دانش مردم کشور و در صورت نبود دانش عمومی انحراف هر حرکتی به سادگی امکان پذیر است؛ تصمیم گرفتم از مسائل فرهنگی و اجتماعی و از خودم و اطرافیانم شروع کنم.

به عنوان اولین قدم با خود عهد کردم که منتظر کسی نباشم و اطرافیان خودم را هم تشویق کنم که بر ضد فرهنگ انتظار تلاش کنند. منتظر حتی خدا نباشید که برای شما کاری کند که تاریخ بشر نشان داده است خداوند هیچگاه سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر ایشان خود بخواهند. پس بیایید بخواهیم و برای رسیدن به خواسته خود حرکتی کنیم. مطمئن باشید با انتظار تنها چیزی که عاید ما می شود جز بدبختی و فلاکت نیست. نگذاریم بیگانگان و یا بیگانه پرستان سرنوشت ما را تعیین کنند. از سرنوشت کشورهای عراق و افقانستان درس بگیریم نباید نفت تمام شود و قحطی بیاید تا بیدار شویم ویا بمب ها فرود آیند تا از خواب غفلت بیدار شویم. امروز هنوز دیر نشده است و میتوان کاری کرد اگر ما خودمان بخواهیم. منتظر نباشید تا کسی برای شما تعیین تکلیف کند و به شما بگوید چه باید کرد. خود فکر کنید چه می توانید بکنید، تصمیم بگیرید و عمل کنید. یادتان باشد که سنگ بزرگ علامت نزدن است پس راهی را در پیش بگیرید که شدنی باشد.

کشور ما با پیشینه چند هزار ساله و منابع غنی نفتی هنوز جز عقب مانده ترین کشورها و مردم ما جز فقیرترین مردم جهان هستند. چرا؟؟ چون تا به حال خودمان چنین خواسته ایم. اینکه تا چه زمان این وضع ادامه پیدا خواهد کرد به خودمان بستگی دارد.

پاینده باد ایران

داود ع

Monday, January 1, 2007

گفتار نخست

در ابتدا، آغاز سال نو میلادی را تبریک گفته و آرزوی سلامت و بهروزی برای همه هم میهنان عزیزم در سراسر دنیا می کنم.
از مدتی قبل به فکر نوشتن یک وبلاگ بوده ام. محلی که بتوانم در آن به صورت منظم به موضوعات مورد علاقه ام در خصوص کشورم بپردازم. امروز، اولین روز از سال 2007 را فرصتی مناسب برای شروع این کار دیدم.
در این وبلاگ سعی ام بر آن خواهد بود که با در نظر گرفتن چارچوبی که در ادامه همین گفتار به آن اشاره خواهم کرد، نقطه نظرات، نگرانی ها و پیشنهادات خود و دیگر دوستانی که مایل به همکاری در این راه هستند را، با محوریت ایران و راههای بهروزی کشورمان، بیان کنم.
به نظر من، چنانچه بتوانیم نظرات کلیه افرادی را که به سرافرازی ایران فکر می کنند و در راه رسیدن به این منظور صادقانه حاضر به تلاش نیز هستند، گردآوری و در قالب مجموعه ای منظم که در بردارنده پیشنهادات و راه کارهایی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ...) مرتبط با کشورمان است را منتشر کنیم، توانسته ایم قدمی مثبت در راه بهروزی ایران برداریم. چرا که ناگفته پیداست در نبود یک نظام هماهنگ، انرژی های منفرد به سادگی هرز رفته و کمکی به برآورده کردن هدف نهایی نخواهند کرد!
موضوع و دل مشغولی اصلی این وبلاگ، جمع آوری، منظم و مدون کردن نظرات کلیه ایرانیان علاقه مندی است که با وجود داشتن دیدگاههای سودمند، به علت نبود بستری مناسب به منظور مدون کردن و نظم بخشیدن به آنان عملا بی اثر می گردند.

موضوع اصلی وبلاگ
ایران و دغدغه ها و نظرات همه ایرانیان برای سرافرازی آن

چارچوب نوشتاری وبلاگ
* احترام به نظرات دیگران
* پذیرا بودن نظرات کلیه افراد با هر دیدگاه سیاسی و دوری از پیش داوری
* رعایت احترام در نوشتار نسبت به اشخاص
* رعایت حقوق نویسنده در ارجاع به مطالب دیگر (متن، تصویر و ...)

مطلب دیگری که بایستی در همین کلام نخست به آن اشاره کنم آن است که به هیچ وجه تمرکز بر روی مسایل سیاسی نبوده و نمی باشد چرا که به اعتقاد من کشورمان در کلیه عرصه ها (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ...) نیازمند بهبود و تغییر می باشد. بدین خاطر از کلیه نظرات و نوشته های دوستان در تمامی زمینه ها استقبال می کنیم. برای ارسال نوشته ها و نقطه نظرات خود
می توانید از آدرس پست الکترونیکی زیر استفاده نمایید:
BarayeEmroozeIran [ at ] gmail.com

در ابتدا برنامه نشر مطالب در این وبلاگ به صورت هفتگی خواهد بود و در صورت نیاز در آینده، دوره های نشر کوتاه تر خواهند شد
به امید بهروزی میهن عزیزمان